از جامه برآوردن. برهنه کردن. - لخت کردن کاروان، ستدن دزد همه اموال آنان را به ستم. گرفتن قاطع طریق همه چیز کاروانی را تا جامه های تن او را. ربودن دزد جامه و کالای کاروان را
از جامه برآوردن. برهنه کردن. - لخت کردن کاروان، ستدن دزد همه اموال آنان را به ستم. گرفتن قاطع طریق همه چیز کاروانی را تا جامه های تن او را. ربودن دزد جامه و کالای کاروان را
محکم کردن. سفت کردن. زفت کردن: چون بچۀ کبوتر منقار سخت کرد هموار کرد موی و بیوکند موی زرد. بوشکور. ، محکم بستن: چهارتن بودند از مهتران عجم... پیش پیغمبر علیه السلام آمدند بکمرهاء زرین میان سخت کرده. (مجمل التواریخ) ، مشکل ساختن: بترس سخت ز سختی چو کار آسان شد که چرخ زود کند سخت کار آسان را. ناصرخسرو. مکن خواجه بر خویشتن کار سخت که بدخوی باشد نگونساربخت. سعدی. - دل سخت کردن، مصمم شدن. یکدل شدن. نامتزلزل بودن: دل بر تمام توختن وام سخت کن با این دو وام دار ترا کی رود دوام. ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 260). - سخت کردن در، بستن آن: خود اندر پرستش گه آمد چوگرد بزودی در آهنین سخت کرد. فردوسی. ز بیگانه ایوانش پردخت کرد در کاخ شاهنشهی سخت کرد. فردوسی. چون رسولان و حاجب که با ایشان... آمده بودند اندر رفتند در سخت کردند و آن دیگران را اندر گذاشتند. (تاریخ سیستان). چون اندرون (هاشمیه) شدند جنازه بینداختند و در سخت بکردند و سلاحها از زیر جامه بیرون آوردند. (مجمل التواریخ). و عمرو بن لیث را به حجره ای بازداشته بود (معتضد خلیفه) و در سخت بکرده. (مجمل التواریخ)
محکم کردن. سفت کردن. زفت کردن: چون بچۀ کبوتر منقار سخت کرد هموار کرد موی و بیوکند موی زرد. بوشکور. ، محکم بستن: چهارتن بودند از مهتران عجم... پیش پیغمبر علیه السلام آمدند بکمرهاء زرین میان سخت کرده. (مجمل التواریخ) ، مشکل ساختن: بترس سخت ز سختی چو کار آسان شد که چرخ زود کند سخت کار آسان را. ناصرخسرو. مکن خواجه بر خویشتن کار سخت که بدخوی باشد نگونساربخت. سعدی. - دل سخت کردن، مصمم شدن. یکدل شدن. نامتزلزل بودن: دل بر تمام توختن وام سخت کن با این دو وام دار ترا کی رود دوام. ناصرخسرو (دیوان چ کتاب خانه تهران ص 260). - سخت کردن در، بستن آن: خود اندر پرستش گه آمد چوگرد بزودی در آهنین سخت کرد. فردوسی. ز بیگانه ایوانْش پردخت کرد در کاخ شاهنشهی سخت کرد. فردوسی. چون رسولان و حاجب که با ایشان... آمده بودند اندر رفتند در سخت کردند و آن دیگران را اندر گذاشتند. (تاریخ سیستان). چون اندرون (هاشمیه) شدند جنازه بینداختند و در سخت بکردند و سلاحها از زیر جامه بیرون آوردند. (مجمل التواریخ). و عمرو بن لیث را به حجره ای بازداشته بود (معتضد خلیفه) و در سخت بکرده. (مجمل التواریخ)
سیلی زدن تپانچه زدن: ... آن بزرگ بخواب یکی از مریدان رفته که باباخاکی گرسنه است و میظید که مارا لت کند، زدن مهره در نرد وشطرنج مضروب کردن، یا لت کردن سویق. بهم زدن آرد آشوردن آن
سیلی زدن تپانچه زدن: ... آن بزرگ بخواب یکی از مریدان رفته که باباخاکی گرسنه است و میظید که مارا لت کند، زدن مهره در نرد وشطرنج مضروب کردن، یا لت کردن سویق. بهم زدن آرد آشوردن آن